وی به خبرنگار سینماپرس گفت: «فصل فراموشی فریبا» ساخته عباس رافعی می توانست یک فیلم تاثیرگذار، تعیین کننده و تکاندهنده اجتماعی باشد چنان که کارگردان آن روی کیفیت پخش فیلمش کامل تر و بهتر کار می کرد.
آذین بیان داشت: عباس رافعی بعد از تجربه فیلم سینمایی «راز مینا» با آثار بعدی خود به سینمای اجتماعی ایران پیوست و علاقه و دغدغه اش به اینگونه سینمایی را نشان داد. او که طی سال ها فیلمسازی کوشیده به نقادی و تحلیل سینمایی آسیب های اجتماعی بپردازد و در این عرصه هم تلاش مستمر داشته با فیلم در حال اکران خود «فصل فراموشی فریبا» یکبار دیگر راوی گوشه هایی از زخم های فردی، خانوادگی و اجتماعی شده است.
این منتقد و روزنامه نگار در ادامه افزود: ذوق، هنر، علاقه و پیگیری این فیلمساز که در حد بضاعت خود به سینما می پردازد علیرغم موضوع ها و سوژه های خوب آثارش تاکنون به اندازه وسعت و بزرگی مضامین فیلم هایش در جان و روان ساخته هایش تجلی نکرده است.
وی گفت: «فصل فراموشی فریبا» بخشی از زندگی یک زن را که با مناسبات زندگی زناشویی، مسائل، مشکلات خانوادگی و اجتماعی درگیر است در بطن و حاشیه قصه ای تلخ از گذشته این شخصیت به تصویر می کشد.به عبارتی «فصل فراموشی فریبا» تصویری از دوران گذار «فریبا» از گذشته نازیبا با عبور از سردی ها، تلخی ها و ستم های پیرامونش برای رسیدن به فردایی زیبا است.
این مدرس سینما یادآور شد: این شخصیت محوری فیلم که با بازی خوب ساره بیات قابل دیدن شده به رغم موانع و سختی هایی که فیلمساز از میان مسائل ، مصائب خانوادگی و اجتماعی گزینش کرده و چه در راه او قرار داده است برای گذشتن از فصل تلخی زندگی خود به اندازه کافی و کامل پرداخت نشده است.
آذین تصریح کرد: در واقع اثر شخصیت محور عباس رافعی که در راستای دیگر آثار اجتماعی اش قرار دارد علیرغم توجه به فیلمنامه نویسان و خود کارگردان دارای عمق و لایه نیست و فیلمساز به جای پردازش ابعاد مختلف زندگی «فریبا» ، علت ها و معلول ها داستان زندگی او کوشیده با چیدن چند حادثه و ماجرای کوچک جنبی و گاه به شیوه آثار مستند از «فریبا» یک شخصیت دراماتیک بسازد ولی «فریبای» فیلم او با آنکه زخم می بیند، سختی و بلا می کشد، کتک می خورد، آسیب می بیند، گر چه محکم ، قوی و برپا می ایستد ولی مظلومیت، مقابله و مقاومت او تماشاگر را وارد عمق، رنج ها، تلخی ها و ستمدیدگی های او نمی کند تا او را به خوبی باور کند و با وی در فراز و فرود فیلم همراه شود از همین رو «فریبا» بیش از آنکه شخصیتی دراماتیک باشد نشانگر زنی زجرکشیده است.
آذین در ادامه افزود: «فصل فراموشی فریبا» چنانچه بر مصائب خانوادگی و شخصی زندگی «فریبا» متمرکز می شد به مراتب موفق تر بود چرا که در وضعیت فعلی برای بخش اجتماعی فیلم خوش بینانه میتوان گفت که «فریبا» بهانه ای است تا فیلمساز دوربینش را در گوشه و کنار شهرآشوب جامعه به گردش درآورد و به گونه شبه مستند مسائلی را به ثبت رساند.
وی گفت: عباس رافعی می تواند در کنار گستره افق نگاه اجتماعی اش با تسلط بیشتر بر داستان پردازی ، تحلیل شخصیت ها، فرم و ساختار فیلمنامه هایش حرف های خوب اثرش را در فیلم های خوب تر و قوی تر ارائه کند.
جبار آذین در پایان این گفتگو خاطرنشان کرد: او خوب می داند که ظلم بر زنان یا حتی کودکانی از قشرهای جامعه صرفاً به دلیل فقر فرهنگی جنوب شهری ها بروز نمی کند، در جامعه مردسالار که اکنون پول سالاری بر آن پیشی گرفته بسیاری از آسیب پذیری ها از جمله بخش هایی از زنان فقط در خانه از همسر خود کتک نمی خورند آن ها همپای دیگران از اقتصاد آشفته، سیاست های نابسمانان و فرهنگ مبهم هم کتک می خورند بنابراین فیلمسازانی چون عباس رافعی برای نقد آدم ها ، مناسبات خانوادگی و اجتماعی ضمن ترسیم آینده ای روشن نیازمند نگاه دقیق، عمیق، علمی و واقعی تر به جامعه بوده و برای تبدیل آن ها به اثار هنرمندانه سینمایی باید هنر فیلمسازی خود را هم ارتقاء دهند.
با این همه «فصل فراموشی فریبا» یک اثر آسیب شناسانه اجتماعی و فیلمی هشداردهنده است.
ارسال نظر